سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

بیا در این شهر

برای بک‌دیگر پیدا نشویم

من که سال تا ماه

سرم در لاک خودم است

فقط 

در زادروزت

اشک شمع را درمی‌آورم

اما تو!

عروس شهر . . .!



+هرچه کردم نتونستم ادامه‌اش بدم . . .

++منِ او به‌دستم رسید

+++از ضعیف‌ترین نوشته‌هایی که دوست‌اش دارم!

۱۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱ ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۸:۴۹
مجید ت

شدت خسته‌گی و بی‌حوصله‌گی رو می‌تونید از این‌که واسه رفتن ″مهر″ چیزی ننوشتم بفهمید!

۱۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۸:۲۹
مجید ت

_ عشق‌ام رو با چشم‌های خودم دیدم که ته دره داشت می‌سوخت و می‌مرد.

+ من عشق‌ام رو می‌دیدم داشت تو خودش شعله‌ور می‌شد ولی هم‌چنان زنده بود، کل روح‌اش سوخت . . .



سیگار . . .

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۹:۰۲
مجید ت

این روز‌ها که فعالیتی ندارم هی سر می‌زنم ببینم کسی نظری چیزی گذاشته یا نه! شده‌ام مثل پیرمردهایی که روی صندلی کنار شومینه خسته و مستاصل چشمشون به دره که یه نفر فقط زنگشو بزنه. حتی به نظرات اون دختره که سایتش رو تبلیغ می‌کرد هم راضی‌ام!!! این حجم از دل‌تنگی واسه افراد در من بی‌سابقه‌ست.

۱۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۴ ، ۲۰:۲۷
مجید ت

به خاطر انارها برگرد

زیرا ما

زیر آن شکوفه های درخشان

وعده کرده بودیم

با انارهای رسیده ملاقات کنیم


هوا در این شب پاییز

ایستاده است

روی قول خودش

ما از هوا کمتریم؟



پونه ندایی


+انارهای درخت رسیدند . . .

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۹:۰۸
مجید ت

گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود
تنها تر از مسیح، کسی بر صلیب بود



علیرضا قزوه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۴ ، ۱۲:۱۵
مجید ت