سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

استیصال

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ق.ظ

پری‌روز جناب ملکوتی‌خواه یا صدرالمتوهمین خودمون(این‌جا) یه متنی نوشته بود در مورد این‌که آدما تاریخ انقضا دارن و این‌که از یه جایی به بعد خوش نمی‌گذره.(این‌جا) من با حرف‌شون کاملا موافق‌م و می‌خوام یه نکته‌ای رو اضافه کنم که کل حرف من همینه.

آدم از یه جایی دیگه حتی نمی‌تونه عشق‌ش رو نگه‌‎داره! به جایی می‌رسه که از حرف‌های عاشقانه حالش بهم می‌خوره در عین حالی که عاشق‌ه! چرا؟ چون یه جایی یه چیزی دیده یا جایی به این نتیجه رسیده که این چیزا همه‌ش الکی‌ه، سوسول بازیه! می‌رسی به یه جایی که توی حالتِ استیصالی، انگاری یه بختک افتاده روی احساس‌ت، شدی آمریکا که هیچ غلطی نمی‌تونی بکنی. می‌شی مث همین متن، به هرچیزی چنگ می‌زنی که کارت رو انجام بدی، منظورت رو برسونی، احساس‌ت رو نجات بدی ولی این‌ها همه مثل علف‌هایی‌اند که آدمِ درحال غرق شدن بهشون متوصل می‌شه ولی نمی‌تونه خودش رو نجات بده. از یه جایی به بعد هیچی درست نیست، فقط باید نفس بکشی!

موافقین ۳ مخالفین ۱ ۹۴/۰۵/۲۰
مجید ت

نظرات  (۷)

چون یه جایی یه چیزی دیده ...
پاسخ:
بله . . .
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۶ آلبرت کبیر
نفس بکش دادا :)))
پاسخ:
حاجی گِلوم مِسوزه… میشه دستاتو بذاری رو گلوم؟! :)
آژانس شیشه‌ای
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۲ اقای روانی
به به :)))
پاسخ:
چی به به؟ :)
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۲ الفــ میمــ
...
+کاش میتونستم یه کاری کنم از این سیاهی لعنتی تر از دل گرفتن های لعنتی من کنده بشید و بیاید بیرون
پاسخ:
. . .
+فکر نکنم چیزی بتونه این سیاهی رو پاک کنه . . . نمی‌دونم شایدم بشه، شایدم نشه
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۳ الفــ میمــ
میگفتن توی نوعی ازاول دنیا یدونه بودی تا اخر هم همینی و بعد تو دیگه هیچکس تو نمیشه.میگفتن مگه حکمت از برای خدا نیست؟؟؟پس چجوری میشه که یه آدمو بخواد الکی بیافرینه،تویی که افریده شدی حتمااا یه کاری تو این دنیا داری.یه کاری که دنیارو تکون میده.اگه اون کارو نکنی بعدا اون دنیا بهت میگن ببیییین،اگه فلان جا فلان کارو میکردی اینطوری میشد.
میگفتن اصلا تو به چه حقی یه گوشه نشستی و فاز غم برداشتی؟؟؟که چی؟؟؟اینه دنیا؟؟؟
خلاصه یه چیزایی میگفتن که حال ادمو خوب میکرد و البته ادمو شرمنده میکرد.نذارید تاریکیه بمونه،که اگه بمونه یه روز بدددد حسرتی میشه.دنبال خودتون باشید.خودتونو نجات بدید از این منجلابی که توشید.
ایشالا هممون عاقبت به خیر شیم.التماس دعا
پاسخ:
درسته ولی توی اون نقطه‌ای که باید باشم نیستم!
ممنون
هنوزم همون جا ایستادین...!؟
پاسخ:
یکم جابه‌جا شدم ولی حدودا همونه!
خیلی خوب بود!
پاسخ:
ممنون

حرف بزن حرف بزن سال‌هاست . . . تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">