سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

بخواب بانوی بنی‌عصیان

پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۸ ب.ظ

تنت در ذهن من مانند یک تندیس خوابیده

به شکل پیکری شایسته‌ی تقدیس خوابیده


به یاد طعم لب‌های عسل آلوده‌ات شبها

همیشه یک نفر با چشم‌هایی خیس خوابیده


خیابان‌های تهران را لگد کردیم و حس کردیم

کــــه تویش روح عاشق پرور پاریس خوابیده


...و  بوی شیطنت می داد ترفـند نـــگاه تو

گمانم توی چشمان تو یک ابلیس خوابیده


زمان در لحظه خندیدنت گم شد، و ساعت هم

اسیر جــذبـــــه آن مــــوج مغــناطیس خوابیده


تمام التــــهابـــــم تـــــوی دست عاشقت گـــــم شد

و دل بستم به بانویی که در من ... هیس!... خوابیده



رسول کامرانی


+اصن مِن بعد، اصن مَن بد . . .

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۹
مجید ت

پر بزن

نظرات  (۸)

:(
پاسخ:
. . .
۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۵:۳۲ مترسک ‌‌
خط آخرش عالی بود...
پاسخ:
اصلِ کار همون بود
عاشقیم بد دردیه هعییی
پاسخ:
بد :)
عاشق شدی داداشم ؟
پاسخ:
:|
بسی زیبا بود ، لذت بردیم
پاسخ:
خوش‌حال‌ام که لذت بردید
تو بد
من بدتر...
پاسخ:
همه بد . . .
۲۱ آذر ۹۴ ، ۱۲:۱۱ آقای سر به هوا ...
خیلی خوب بود ...
پاسخ:
ممنون

زیبا بود....................عالی...

اِی گافِ گناه،اِی عشق،بانوی بنی عصیان
 اِی گندمِ قبل از کشت،اِی کودکیِ شیطان...

پاسخ:
. . . 

حرف بزن حرف بزن سال‌هاست . . . تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">