سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

فقط ببخش

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۸ ق.ظ

وَ این سومین سال است که بدتر از سال‌های قبل‌ه و من بدتر، خراب‌تر و خلاصه هرصفت بدی به‌علاوه «تر» هستم. دیگه همه اتفاقات رو از بَر هستم و هیچ علاقه و اشتیاقی ندارم واسه این‌که دعا کنم که به‌تر بشه . . . فقط واسه این‌که ارتباط‌‌م باهاش قطع نشه احیا رو می‌رم و کارهای دیگه رو می‌کنم، خدارو چه دیدید شاید نگاه‌ش به این کوچه پس‌کوچه‌ها هم خورد.

خدایا ببخش که دیگه اون مجیدِ قبلی نیستم، ببخش که دیگه نمی‌تونم خوب باشم، ببخش که این‌قدر بد شدم، ببخش که این‌قدر ناامیدم، ببخش، فقط همین!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۵
مجید ت

ببخش

خدا

نظرات  (۴)

:)
برای مریضا دعا کن 
پاسخ:
مریض همیشه واسه مریض‌ها دعا میکنه!

+کاشکی نظرات پست‌هاتون رو نمی‌بستید
۱۵ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۳ © زهرا خسروی
به چالش معنوی من دعوتید:) امید که لحظه هاتون پُر از حس های خوب باشه:)
پاسخ:
تشکر حتما
چه جوری گذشت؟
خووب شد حالتون؟
پاسخ:
اِی بد نبود
حال من که خوب شدنی نیست فعلا . . .
از این :
حال من که خوب شدنی نیست فعلا . . .
بپرسیم چرا؟
گفتنِ چر اش کمکی به سبک شدن می‌کنه؟ یا دردزاست؟
پرسیدنِ چرا ش اصلن کار درستی هست؟
پاسخ:
هومـــ چراش دلایل زیادی داره ولی مهم‌ترین‌ش این‌ه که دنیام داره تاریک می‌شه. هیچی‌ش قابل تحمل نیست، نه عشق‌ش نه زندگی‌ش هیچی!
هم کمک به سبک شدن می‌کنه و هم دردزاست
درسته آره کار درستیه

حرف بزن حرف بزن سال‌هاست . . . تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">