مجنون از دست رفت خیلی تلخ . . .
سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۵۲ ب.ظ
بانوی من
دلم می خواست در عصر دیگری دوستت می داشتم
در عصری مهربان تر و شاعرانه تر
عصری که عطر کتاب
عطر یاسْ و عطر آزادی را بیشتر حس میکرد !
دلم میخواست تو را
در عصر شمع دوست می داشتم
در عصر هیزم و بادبزن های اسپانیایی
و نامه های نوشته شُده با پر
و پیراهن های تافته ی رنگارنگ
نه در عصر دیسکو
ماشین های فراری و شلوارهای جین
دلم می خواست تو را در عصر دیگری می دیدم
عصری که در آن
گنجشکان،پلیکان ها و پریان دریایی حاکم بودند
عصری که از آن نقاشان بود
از آن موسیقی دانها
عاشقان
شاعران
کودکان
و دیوانگان !
دلم میخواست تو با من بودی
در عصری که بر گل،شعر بوریا و زن،ستم نبود
ولی افسوس
ما دیر رسیدیم
ما گلِ عشقْ را جستجو میکنیم
در عصری که با عشقْ بیگانه است
نزار قبانی
۹۴/۰۷/۲۸