سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

منتظرم خودتو بهم نشون بدی!

پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ب.ظ

امان از وقتی که در شب لیلة‌الرغایب(که شب آرزوها نیست!) Circle band توی گوشت بخونه:

تو آااارزوی بلندی و دست من کوتاه

تو دوردست امیدی و پای من خسته‌ست


من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه؟

چه کرد با دل من؟ چه کرد با دل من، آن نگاه شیرین


و برسه به بیتی که زیاد زمزمه می‌کنی . . .


تو کیستی که من این‌گونه بی‌تو، بی‌تااابم؟

شب از هجوم خیالت نمی‌یرد خوااابم



+می‌گفت لیلة‌الرغایب من شبیه که از پدرش بسونمش :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۶
مجید ت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

حرف بزن حرف بزن سال‌هاست . . . تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">