من فیت فاطمه :))
شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۵۵ ب.ظ
چند شب پیش داشتیم از جایی برمیگشتیم خونه و از اونجایی که توی ماشین حوصلهمون سر رفته بود، نشستم با فاطمه(خواهرزادهم) بازی کردم. همینجور بازی میکردیم که رسیدیم به قسمت شعرخوانی! شروع کرد از خودش شعر گفتن که یه جایی از اون شعر گفتنهاش، یه تیکه جالب گفت و منهم کمکش کردم که یه بیت کامل بشه :دی حالا اون بیت زیبا رو در پایین به سمع و نظرتون میرسونم:
مانندِ یک چرنده
شاخ درآوُرد پرنده
:))
به قول جناب خان، یه ایطو چیزایی تو خودُش داره :)
۹۴/۰۵/۰۳