سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

horror 1

يكشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ
با صدای چند ضربه به شیشه از خواب بیدار شدم، اول فکر کردم صدا از پنجره میاد، تا این‌که صدا رو از آینه شنیدم . . .



+یه سری داستان خیلی کوتاهِ ترس‌ناک رسیده به دستم(شاید دیده باشیدشون جاهای دیگه) که از ام‌شب سعی می‌کنم هرشب ساعت 00:00 بذارم‌شون :)

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۸

نظرات  (۱۱)

عجب. اینه هم اینه های قدیم :))

این ساعت خیلی جالبه !
پاسخ:
:))
بله با این‌که ساعت رمانتیک و ایناست، من فکر می‌کنم ترس‌ناک هم هست!
ترسناک ؟! :|
پاسخ:
دست گرمی بود این اولیش ولی خب اگر به عمق‌ش وارد بشید یکم ترس رو داشت :)
نه منظورم اینه که چرا می خواید آخر شبی ما رو بترسونید؟!
پاسخ:
سادیسم :)
۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۹ آلبرت کبیر
از فرمولای من ترسناکتر آیا ؟؟؟ :))))
پاسخ:
نه والا :))
همون جمله خودت اندازه کافی ترسناک بود :D
پاسخ:
:))
۱۸ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۴ ✿شمیم زندگی✿
داستان ترسناکی وجودنداره
پاسخ:
صبر کنید می‌فهمید :)
به به:)
پاسخ:
:))
۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۴۲ آلبرت کبیر
خب جای شکرش باقیه :)))
پاسخ:
:))
۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۳ مبهم الملوک
فکر میکنم و هست
چشم هایم را میبندم و فک رمیکنم هست
ترس رو خودم بدتر میسازم 
فقط کافیه بهش رنگ بدی 
زنده میشه

تخیل عجیب ست
پاسخ:
بله واقعا. پر و بال می‌دم بهش!
۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۷ آدم ارغوانی
إإإإ منم چن وقت پیش این داستانا به دستم رسید!
جالب بودن !
پاسخ:
آره خیلی خوب بودن
واسه این‌که به دست همه رسیده بود دیگه نذاشتم :/
۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۷ آدم ارغوانی
:|||
://
پاسخ:
:)

حرف بزن حرف بزن سال‌هاست . . . تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">