سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بلاتکلیف» ثبت شده است

نه دلی برای داستان ساختن مانده(اگر اسم‌شان را داستان بگذاریم) نه فکری برای شعر ساختن(اگر اسم آن‌ها را هم شعر بگذاریم) و نه حوصله‌ای برای چرت نوشتن! دوست هم ندارم ول کنم برم. بلاتکلیف‌ام . . .

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۴۱
مجید ت