سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جواد شیخ الاسلامی» ثبت شده است

هردو تن‌هاییم امّا از تو تن‌هاتر منم

از تو تن‌هاتر در این تاریکیِ بی‌روزَنَم



بی‌تو نبودن/ جواد شیخ‌الاسلامی

۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۲۴
مجید ت

بـه گـیـســوان پــریــشــان خــود مـزن شـانـه

بیا که شانه‎ی من هست و شانه لازم نیست


جواد شیخ‌الاسلامی


در همین راستا جواد منفرد میگه:


بیا که هردو به نوعی به شانه محتاجیم

دوباره موی تو و حال من پریشان است

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۸
مجید ت

تو را که دیدم، دیدم شعر یعنی تو

به این نتیجه رسیدم که شعر یعنی تو


کسی نبود و -چه بهتر! تو را نمی‌دیدند-

بلند داد کشیدم که شعر یعنی تو



جواد شیخ الاسلامی

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۱
مجید ت