سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قدر» ثبت شده است

شب آخرین راه یادش بخیر
شب مرگ دلخواه یادش بخیر

غم بغض دریا و گوش کویر
دله کوچک چاه یادش بخیر

به صاحب صفات سمیع و بصیر
کریم خطا بخش پوزش پذیر

جهان قعرِ خوابِ بدی رفته است
به جای جهان هم تو احیاء بگیر

ببین گوشه ی دنجِ محراب را
ببین تیغ بر فرق مهتاب را

سرِ پنجه های پلنگ عجل
ببین ماه افتاده بر آب را


ببین کعبه با تو سیاه پوش شد
هر آیینه ای تار و مخدوش شد

دو پیمونه زهر از سبو ریخته
زمین و زمان شوکران نوش شد


شب آخرین راه یادش بخیر
شب مرگ دلخواه یادش بخیر


علیرضا آذر


+علی‌رضا آذر عالیه. به معی واقعی کلمه محشره!
۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۰۱:۲۵
مجید ت

این‌قدر توی تاریکی‌م فرو رفته‌ام که هیچ‌کاری واسم جذابیت نداره. این‌قدر فرو رفته‌ام که حال و حوصله‌ی شب قدر رو هم حتی ندارم. چیزی نمی‌رسه به ذهنم که بگم از بس درگیر این تاریکی هستم. شما دعا کنید ازش خارج بشم، نشدم‌هم حتی یه روزنه‌ی نوری بتابه به این زندگی. فقط دعا کنید همین . . .

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۶
مجید ت