سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لعنت» ثبت شده است

خودت وسایل سحر رو آماده کنی، سفره رو پهن کنی، بشقاب و غذا رو ببری سر سفره، وقتی می‌ری قاشق برداری به خودت بگی حتما این قاشق که دوست‌ش دارم رو بردارم، برداری و بری سر سفره. شروع کنی به غذا خوردن، بعد چند دقیقه یه دفعه چشم‌ت بخوره به قاشق‌ـی که دوست‌ش داری که گوشه‌ی سفره افتاده! یه نگاه بندازی به قاشق‌ـی که دستته و بعد از یه "پوفـــــــ" گفتن طولانی بگی لعنت به این حواس‌پرتی . . .


+وَ ندونی این حواس‌پرتی همیشه‌گی‌ه احتمالا . . .

۲۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۰۴:۰۲
مجید ت

لعنت به حرفی که یهو همه حس‌های خوب قبلش رو خراب میکنه! لعنت به حرفی که دنیا رو روی سرت آوار میکنه، کاخ آرزوهات رو فرو می‌ریزه، از روی قله پرتِت میکنه ته درّه! لعنت لعنت لعنت . . .


+مواظب حرفی که میزنید باشید، شاید تمام غرور کسی شکسته بشه در یک آن!

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۴:۱۷
مجید ت