بی سبب نیست که چشمان تو بحث انگیزند
شطّ شیرند به دریای عسل می ریزند
قرص ماهند که درمان من مجنونند
آفتابند که آتش به جهان می ریزند
گاه آرام تر از رقص دل آرای نسیم
گاه خون ریزتر از طایفه ی چنگیزند
این همه سرو و صنوبر که قد افراشته اند
به هواداری چشمان تو برمی خیزند
تو بهاری و درختان به تو مدیون امّا
باغ ها بی خبر از فاجعه پاییزند
"محسن پورهاجریان"
+ببخشید که دیر به دیر سر میزنم به وبلاگهاتون. یکم دور و برم شلوغ شده، کمتر وقت میکنم سر بزنم.
شطّ شیرند به دریای عسل می ریزند
قرص ماهند که درمان من مجنونند
آفتابند که آتش به جهان می ریزند
گاه آرام تر از رقص دل آرای نسیم
گاه خون ریزتر از طایفه ی چنگیزند
این همه سرو و صنوبر که قد افراشته اند
به هواداری چشمان تو برمی خیزند
تو بهاری و درختان به تو مدیون امّا
باغ ها بی خبر از فاجعه پاییزند
"محسن پورهاجریان"
+ببخشید که دیر به دیر سر میزنم به وبلاگهاتون. یکم دور و برم شلوغ شده، کمتر وقت میکنم سر بزنم.