از روی تو ماهِ آسمان را
شرم آمد و شد هلال باریک
سعدی
+نماز روزههاتون قبول، عیدتون مبارک :)
از روی تو ماهِ آسمان را
شرم آمد و شد هلال باریک
سعدی
+نماز روزههاتون قبول، عیدتون مبارک :)
بهار فصل غمانگیزیه، فقط میخواد به روی خودش نیاره و به خاطر همین کلی شکوفه و سبزه و چیزای رنگارنگ به مردم میده. شاید بپرسید چرا غمانگیزه؟ این رو از بارونهای یهوییش میشه فهمید. میشه فهمید چقدر دلگیره از همه چیز ولی به روی خودش نمیاره. دلتنگیاشو فقط میباره . . .
برعکسِ اون پاییزه. پاییز غم داره ولی نمیتونه تحمل کنه. اصلا دلگیری و دلتنگی از کلِّ پاییز میباره! نمیتونه تحمل کنه، با همه قهره، میزنه برگهارو از روی درختا میریزه روی زمین، با همه چیز سَرِ جنگ داره. وقتایی هم که از همیشه بیشتر غم داره میباره. و صدالبته که غمِ پاییز بیشتر از بهاره . . .
+وَ من مردِ پاییزی . . .
1.من به سالمندها احترام خاصی میذارم و دوستشون دارم ولی خب بعضی وقتها خیلی حرص میدن. مخصوصا اگر توی یه مراسمی مسئول باشند، بعضیهاشون واقعا غیرقابل تحملاند از بس با طرحهایی که اجرایی و خوباند مخالفت میکنند!
2.یه خصلت هست که توی پیری خودشو زیاد نشون میده، من بهش میگم خرفتیت! خرفت توی لغتنامه به معنی کودن و کندذهنه ولی من منظورم این معنا نیست. منظورم اصلی من اینه که پیرها یه خصلت یکدندهگی پیدا میکنند و فقط حرف خودشون رو قبول دارند و در قاموسشون نمیگنجه که فرد دیگهای حرفش درست باشه. البته توی جوانها هم هست ولی دُزش پایینتره و کمتر دیده میشه.
به شخصه به شدت میترسم که توی پیری این خصلت رو پیدا کنم!
3. افلاطون معتقد بوده که برای تشکیل جامعهی آرمانی باید سالمندان را(به جز آنهایی که برای حفظ نظم و تعلیم و تربیت جوانان لازماند) به نقاط دور فرستاد، چون وجود آنها مانع رشد جوانان میشود.
4. با اینهمه برید دست پیرهای اطرافتون مخصوصا پدربزرگ و مادربزرگهاتون رو ببوسید. :)