سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگ» ثبت شده است

دل‌تنگ یعنی یک نفر که دوستت دارد-
تصمیم می گیرد تو را از شعر بردارد

تا جای تو خالی نباشد، توی هر مصراع
“او”،”تو”،”شما” یا یک ضمیر ساده بگذارد

یک شاعر دیوانه که دست خودش هم نیست
هم با تو هم بی تو پر از ابر است، می بارد

باشی، نباشی حال او بهتر نخواهد شد
او از خودش خسته ست، نامت را نمی آرد

نام تو هر شب توی رگ هایش قدم می زد
نام تو هر شب توی چشمش قطره می کارد

آن قدر عادت کرده بی تو شعر بنویسد
حالا وجود تو وجودش را می آزارد

آرام و بی منطق از او دوری کن و بگذار
آرام و بی منطق تو را از شعر بردارد

سارا ناصرنصیر


+دل‌تنگ  یعنی من که چقدر دوستت داشت . . .
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۰:۰۶
مجید ت