بهار فصل غمانگیزیه، فقط میخواد به روی خودش نیاره و به خاطر همین کلی شکوفه و سبزه و چیزای رنگارنگ به مردم میده. شاید بپرسید چرا غمانگیزه؟ این رو از بارونهای یهوییش میشه فهمید. میشه فهمید چقدر دلگیره از همه چیز ولی به روی خودش نمیاره. دلتنگیاشو فقط میباره . . .
برعکسِ اون پاییزه. پاییز غم داره ولی نمیتونه تحمل کنه. اصلا دلگیری و دلتنگی از کلِّ پاییز میباره! نمیتونه تحمل کنه، با همه قهره، میزنه برگهارو از روی درختا میریزه روی زمین، با همه چیز سَرِ جنگ داره. وقتایی هم که از همیشه بیشتر غم داره میباره. و صدالبته که غمِ پاییز بیشتر از بهاره . . .
+وَ من مردِ پاییزی . . .