مبادا که تو را
شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۶ ب.ظ
همه شهر محیاست مبادا که تو را
آتش معرکه بالاست مبادا که تو را
این جماعت همه گرگند مبادا که تو را
پی یک شام بزرگند مبادا که تو را
دانه و دام زیاد است مبادا که تو را
مرد بدنام زیاد است مبادا که تو را
پشت دیوار نشستند مبادا که تو را
نا نجیبان همه هستند مبادا که تو را
تا مبادا که تو را باز مبادا که تو را
پرده بر پنجره انداز مبادا که تو را
علیرضا آذر
آتش معرکه بالاست مبادا که تو را
این جماعت همه گرگند مبادا که تو را
پی یک شام بزرگند مبادا که تو را
دانه و دام زیاد است مبادا که تو را
مرد بدنام زیاد است مبادا که تو را
پشت دیوار نشستند مبادا که تو را
نا نجیبان همه هستند مبادا که تو را
تا مبادا که تو را باز مبادا که تو را
پرده بر پنجره انداز مبادا که تو را
علیرضا آذر
۹۴/۰۴/۰۶
شعر هم جالب بود!
موفق باشید