مرگ را روی شقیقه ام بگذار از زندگی اجباری بیذارم............................
«دستور میدهم آتش عزیز من
عالیجناب خواست شلیک کن رفیق دیگر نمیکشم بدجور خسته ام
تقدیر هم نخواست شلیک کن رفیق
من باختم قبول تقصیر عشق بود
نا گفته برملاست شلیک کن رفیق ک عمر وقف شعر یک عمر وقت عشق
پایان در ابتداست شلیک کن رفیق
من خواب دیده ام مرگم موقتی است
تعبیر آن خطاست شلیک کن رفیق.............................