سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

آمدم اما نمی‌دانم چه باید بگویم. اینجا خاطراتی دفن شده‌اند که دیگر سر بلند نمی‌کنند. این‌جا شبیه آن دوست قدیمی شده است که علایق و سلیقه‌مان عوض شده و هرچه تلاش کنیم برای کنار هم‌دیگر ماندن، نمی‌شود که نمی‌شود. روزهای زیادی بود که سر نزده بودم، حالا هم آمدم چیزکی بنویسم برای این که عریضه خالی نماند. دل‌تنگتان هستم، این را باید بدانید.

 

+اگر هم از دل‌نیا(وب‌لاگ علی‌آباد) خبری دارید به من بگویید.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۱۱
مجید ت