سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

نامه ای به 5 سال بعد

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ب.ظ

سلام مجیدِ سال 99. همیشه عدد 9 رو دوست داشتی و الان دوتا 9 کنار هم قرار گرفتند و مطمئنا خیلی خوش‌حالی و سال شانس‌ت میدونی‌ش. احتمالا الان که داری نامه رو می‌خونی، فارغ‌التحصیل یکی از اون رشته‌هایی هستی که چندوقت دیگه من انتخاب می‌کنم و مطمئنا دوست‌ش داری چون من هیچ‌وقت نمی‌تونم توی رشته‌ای که دوست ندارم دوام بیارم. امیدوارم این‌جور که می‌خوام پیش بره و تو، من(مجید 94) رو سرزنش نکنی! هرچند واسه الانِ من زوده ولی همین الان وقتی حرف از سال نود و نه شد تصمیم گرفتم یکی از مناسبت های مهم زندگی‌م رو بندازم توی تاریخ 99/9/9 . چقدر خوب میشه نه؟ فقط حیف که توی تقویم دیدم یک‌شنبه می‌شه ولی طوری نیست یه کاری‌ش می‌کنیم. فقط تو یادت باشه اون کار رو بکنی :)
من چندتا برنامه واسه‌ت ریختم که امیدوارم حداقل یکی از اونها رو بتونی به سرانجام برسونی. این‌که سرِِ کارِ مورد علاقه‌ات باشی، این کلاس داستان‌نویسی که از هفته‌ی دیگه می‌رم بتونه تو سرنوشت‌ت موثر باشه، توی شعر پیش‌رفت کرده باشی، اصلا ببین‌م هنوز هم شعر میگی یا نه؟یادته من چقدر شعر دوست داشت‌م؟ چندتا کار کوچیک دیگه هم دوست دارم انجام بدی که اونارو نمی‌نویسم. خب دیگه همین دویست تا کلمه بسّه، سعی کن همیشه آدم خوب و تاثیرگذاری باشی حتی اگر این آرزوها محقق نشده باشند که میدونم چقدر واسه‌ت سخته! سعی کن هیچ‌وقت دل کسی رو نشکنی، هیچ‌وقت. همین!


+آخرش کلیشه‌ای شد :)

+به دعوت روانی عزیز این رو نوشتم :)

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۲۲

نظرات  (۹)

۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۶ آدم ارغوانی
من آن اتفاق مورد نظرم که نمیدونم چیه تو یه سال بعد تو میفته...1400 :)
پاسخ:
اون سال هم خوبه ولی من چون 9 رو دوست دارم، ترجیح می‌دم 99 باشه :)
جالب بود : )
پاسخ:
:)
۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۸ مترسک ‌‌
اگه تا اون تاریخ هنوز مزدوج نشده بودی تاریخ عقدتو بنداز 99/9/9 بعدش پنج‌شنبه‌اش هم عروسی‌تونو برگزار کن! اینم ایده ^_^
پاسخ:
این‌هم می‌شه :))
حالا من نمی‌خواست‌م بگم عروسی که بگن چقدر این پسر هوله :))
امیدوآرم تو اون روز تو اون تآریخ از خودتون گذشته تون حال تون اینده تون راضی راضی بآشین ..

+ هر چند ماجرای کرم حلزون الکی بود ، ولی من خریدمش ..
اونو میتونم تحمل کنم ، ولی خوده حلزون رو نه .. :|

ممنونم که میای  و پستامو میخونی وقت میذاری و نظر میدی ..


پاسخ:
ممنون من‌هم امیدوارم :)

+چقدر بد!
حلزون که خوبه. نرم و خوب :دی

خواهش می‌کنم از شما هم ممنونم
۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۷:۲۹ مترسک ‌‌
اون موقع دیگه نمیگن چقد هولی، میگن آهای پسره اگه نجنبی پریده ها، دست بجنبون قربونش :))
پاسخ:
:))
آره الان واسه اون‌وقت می‌گم که دست بجنبونه :)
ما سه سال پیش با دوستامون +یکی از معلمامون قرار گذاشتیم 9/9/99همو ببینیم.ببینیم که کی چی شده.تاریخ باحالیه ولی 1400قشنگتره:)
پاسخ:
:)
هرکدوم یه باحالیِ خاص خودشو داره
۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۹:۰۴ اقای روانی
مجید جان ایشالا که به رشته ی دوست داشتنیت برسی :) بامزه بود ، همیشه واسه اینده ات نقشه بکش جواب میده
پاسخ:
ممنون روانی عزیز :دی
حتما
۲۲ تیر ۹۴ ، ۲۱:۳۱ آقای سر به هوا ...
99/9/9 !
برای من مقدسه ! چون احتمالا قراره یه اتفاق خیلی مهم برام بیفته !
پاسخ:
برای من نیز . . .
۰۷ دی ۹۵ ، ۱۶:۰۵ کولی آواز خوان
٩/٩/٩٩
یادت نره
حواس پرت
پاسخ:
سخته

حرف بزن حرف بزن سال‌هاست . . . تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">