سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

بی‌زار

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۳ ب.ظ

بی‌زارم از ناله کردن و شکایت کردن از دنیا و همه چیز ولی حقیقت این‌ه که این‌قدر با این وبلاگ و خواننده‌هاش خو گرفتم و راحت شدم که خیلی راحت دارم باهاشون/باهاتون دردودل می‌کنم و اصلا به این فکر نمی‌کنم که نباید این‌هارو بنویسم، زشته! پسر که از این حرفا نمی‌زنه، پسر محکوم به ساکت بودن و توی خودش ریختنه (که البته درواقع من هستم، بدجور هم هستم) ولی اینجا کمی از درون‌یاتم، فقط کمی‌ش رو واستون می‌گم. همین دیگه، ممنون که این‌قدر خوبید که باهاتون راحت‌ام.


+یک‌ماه از عمر وبلاگ می‌گذره . . .

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۵
مجید ت

پسر

نظرات  (۳)

: )
پاسخ:
یکی هست که اگر شکلک لبخند رو اینجوری واسش بذارم (دونقطه فاصله پرانتز) می‌گه چرا لبخندت وا رفته؟
شما چرا وا رفته؟!
:)
پسر نه پسعر :))
آدم نباید جنس خودش باشه. آدم باید آدم باشه، بعدم باید خودش باشه.
نوشتن ینی درون ریختن. نوشتن ینی داد نزدن.
[نصیحت‌گری نه چندان کم رو و متشخص]
پاسخ:
:)
توصیف خوبی بود، نوشتن ینی درون ریختن، داد نزدن . . .

+شما وبلاگ نداری؟
+نپرسین.
پاسخ:
سخته جلوی این حس کنجکاوی(همون فضولی :دی) رو بگیرم :)

حرف بزن حرف بزن سال‌هاست . . . تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">