سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

منِ گُنگی که خواب نمی‌بینم

سیاه‌چاله

آسمان را نمی‌خواهم
قفس هم برایم زیاد است
مرا همین
حبس شدن در سیاه‌چاله‌ی چشمانت
کافی‌ست!

منوی بلاگ

همین سه تا

سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۳ ق.ظ

یه دیوونه این‌جا به عشق چشات غزل می‌نویسه، گرفتارته

یه احمق تو سرمای این زمهریر پِیِ فصل آغوش تب‌دارته

یه شاعر که آرامشش با تو بود نشسته جدایی رو از بَر کنه


رستاک حلاج می‌خونه

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۰۳

نظرات  (۶)

خیلی قشنگه..
پاسخ:
ممنون
حس میکنم تو هم داری از دست میری :|
پاسخ:
ما از دست رفته بودیم :)
یه احمق!
پاسخ:
یه شاعر!
آخی...
پاسخ:
. . .
قبلا گوش دادم این اهنگ رو ...دوس داشتم...
تنت خو گرفته به دستای کی که الوده ی این جدایی شده..
پاسخ:
خوبه خیلی
. . .
۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۰ $ پــــِـد + رآم + یــن $
خوبه ، رستاک باید حالا حالا ها بخونه ...

پاسخ:
اره خیلی جا داره

حرف بزن حرف بزن سال‌هاست . . . تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">